Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7934 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aircraft arresting complex
U
وسایل مهار هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting sheave
U
پل مهار هواپیما
barricading
U
مهار هواپیما سد جاده
aircraft arrestment
U
عملیات مهار هواپیما
aircraft arresting hook
U
قلاب مهار هواپیما
tie down
U
مهار هواپیما یا کشتی
barricaded
U
مهار هواپیما سد جاده
barricade
U
مهار هواپیما سد جاده
aircraft arresting
U
دستگاه مهار هواپیما
barricades
U
مهار هواپیما سد جاده
arresting net stanchion
U
قلاب تور مهار هواپیما
arresting sheave
U
ریل و سرسره مهار هواپیما
arresting system payout
U
بازده سیستم مهار هواپیما
hook cable
U
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
arresting system purchase element
U
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit
U
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
cocooning
U
اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
landing gear
U
عراده هواپیما وسایل فرود امدن
aircraft mission equipment
U
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
inbound traffic
U
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
airborne alert
U
اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
ties
U
متصل کردن مهار کردن مهار
tie
U
متصل کردن مهار کردن مهار
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
anchorages
U
مهار
anchorage
U
مهار
halters
U
مهار
chucking
U
مهار
guy
U
مهار
unbridle
U
بی مهار
anchors
U
مهار
halter
U
مهار
guys
U
مهار
belaying pin
U
مهار
bearing rein
U
مهار
chainage
U
مهار
braced
U
مهار
controls
U
مهار
bond
U
مهار
frenum
U
مهار
guide rope
U
مهار
spans
U
مهار
make fast
U
مهار
spanning
U
مهار
brace
U
مهار
control
U
مهار
anchor
U
مهار
spanned
U
مهار
restraint
U
مهار
controlling
U
مهار
span
U
مهار
anchoring
U
مهار
restraints
U
مهار
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
bollard
U
میله مهار
clamping
U
مهار کردن
bridled
U
زنجیر مهار
bollards
U
میله مهار
restrained
U
مهار شده
bridles
U
زنجیر مهار
bridles
U
مهار ناو
gripping jaw
U
فک مهار کننده
clamps
U
مهار کردن
wiring harness
U
مهار سیم
foot trap
U
مهار توپ با کف پا
chucking
U
مهار کردن
ball control
U
مهار توپ
tractable
U
سست مهار
bridle
U
مهار ناو
bridle
U
زنجیر مهار
clamp
U
مهار کردن
clamped
U
مهار کردن
guy wire
U
سیم مهار
bridled
U
مهار ناو
mooring line
U
سیم مهار
tawie
U
سست مهار
mooring ring
U
حلقه مهار
sag rod
U
مهار عرضی
daedman
U
مهار وزنی
drogue
U
مهار چتری
chuck
U
مهار کردن
tie rod
U
میل مهار
holdfast
U
مهار گیر
mooring pendant
U
سیم مهار
sagrod
U
مهار عرضی
martingale
U
مهار جلو
mooring buoy
U
بویه مهار
chucked
U
مهار کردن
chucks
U
مهار کردن
controlled
U
مهار شده
span wire
U
سیم مهار
uncontrolled
U
مهار نشده
stayband
U
حلقه مهار
mooring swivel
U
مدور مهار
topping lift
U
مهار بالایی
mooring rope
U
طناب مهار
anchor pole
U
دیرک مهار
angle-tie
U
مهار قطری
angle-tie
U
مهار گوشه
bollard
U
تیر مهار
electrical shant
U
مهار برقی
prony brake
U
مهار پرونی
anchor rod
U
میل مهار
knee-brace
U
مهار زانویی
bridling
U
زنجیر مهار
knee brace
U
مهار زانوئی
raker
U
تیر مهار
stay
U
تکیه مهار
bridling
U
مهار ناو
stayed
U
تکیه مهار
cross brace
U
مهار عرضی
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control
U
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
clamps
U
مهار گیره عقربک
restraining
U
نگهداشتن مهار کردن
mooring line
U
طناب مهار مین
escalating
U
از مهار خارج شدن
clamp
U
مهار گیره عقربک
clamped
U
مهار گیره عقربک
restrain
U
نگهداشتن مهار کردن
moorage
U
محل مهار کشتی
restrains
U
نگهداشتن مهار کردن
restraining forces
U
نیروهای مهار کننده
clamping
U
مهار گیره عقربک
escalates
U
از مهار خارج شدن
leg trap
U
مهار توپ با ساق پا
chucking automatic
U
مهار کردن خودکار
anchored filament
U
افروزه مهار شده
clamping fixture
U
گیره مهار کننده
escalate
U
از مهار خارج شدن
mooring swivel
U
خودگر مهار مین
forward bow spring
U
طناب مهار کشتی
clamping sleeve
U
مفصل مهار کننده
escalated
U
از مهار خارج شدن
buoy pendant
U
زنجیر مهار بویه
ground tackle
U
وسیله مهار کردن قایق
dragging-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-piece
U
[مهار تیر شیروانی نبش]
equitation
U
هنر سواری و مهار اسب
Recent search history
Forum search
1
afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1
filter-based devices
0
o level
0
coopling
0
ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
0
دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com